loading...
اندیشه
دانشجو بازدید : 22 شنبه 02 آذر 1392 نظرات (0)
پرسش
قرآن می فرماید: "ما هیچ پیامبری جز به زبان قومش نفرستادیم" (تا پیام او را قبول کنند)، حال با توجه به این که دین اسلام دین جهانی است و پیامبر اسلام پیامبر جهانی است، این قاعده در مورد غیر عرب ها که مکلف به پیروی از دین اسلام هستند چگونه جاری است؟
پاسخ اجمالی

اگر چه پیامبر اکرم (ص) برای هدایت همه مردم مبعوث شده است، ولی دعوت او از یک جمع و جامعه کوچک و محدود شروع و به تدریج به جوامع بزرگ تر گسترش می یابد، تا سراسر جهان را در بر بگیرد. و چون گسترش دعوت پیامبر از طریق اسباب و وسائل عادی بوده، بنابراین لازم بود تا شروع دعوت پیامبران به زبان قومی باشد که در بین آنها مبعوث شده اند؛ زیرا ابتدا این گروه باید با رسالت او آشنا شوند- با توجه به محدودیت عمر پیامبر (ص) -سپس این گروه پیشتاز، آن را به دیگر اقوام جهان حمل کنند.

 

از این رو بین فرستاده شدن پیامبر (ص) برای همه مردم و تکلم حضرتش به زبان قوم و گروه اول هیچ تعارض و تنافی وجود ندارد.

پاسخ تفصیلی

کلمه "لسان" در این آیه مانند آیه "بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ"،[1] به معناى لغت است و "بِلِسانِ قَوْمِهِ" یعنی به لغت و زبان آنان، و معنای آیه چنین است که: "ما هیچ رسولى را نفرستادیم، مگر این که به زبان قوم و مردم زمان خود صحبت می کرد تا بتواند احکام را براى آنان بیان کند.

 

مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود، این است که رسولانى که فرستاده‏ایم هر یک از اهل همان زبانى بوده که مأمور به ارشاد اهل آن شده‏اند، حال چه این که خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و یا آن که مانند لوط از اهالى سرزمین دیگر باشد، ولى با زبان قومش با ایشان سخن بگوید.

 

اما آیا پیامبر اسلام فقط پیامبر قوم عرب بود؟

 

از آیات متعدد قرآن صریحا استفاده مى‏شود که پیامبر اسلام (ص) براى عموم بشر فرستاده شده است. از جمله: یا محمّد (ص) "ما تو را نفرستادیم مگر براى عموم مردم".[2]  یا محمّد (ص) "بگو: اى مردم! یقینا من به سوى کلیه شما فرستاده شده‏ام.[3] و آیات دیگرى که نقل آنها به طول مى‏انجامد. پس عمومیت و جهانی بودن دین اسلام امری مسلم است، اما این که هر پیامبری به زبان قوم خود سخن می گوید چون مبنا بر این است که ادراک هر موضوع و مطلبى موقوف به این است که گوینده و شنونده لغت و زبان یکدیگر را به طور کامل بدانند و در آنچه گوینده ‏بیان می کند کوچک ترین ابهامى براى شنونده باقى نماند، از این رو خداوند در این آیه مورد بحث می فرماید: "ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم، مگر به لغت و زبان بومى و معمولى قوم و امت او. بهترین گواه زنده و گویا براى معنایى که گفته شد جمله ذیل است که می فرماید: "لِیُبَیِّنَ لَهُمْ"؛ تا آن پیامبر حقایق دینى و مذهبى را به نحو کاملى براى قوم خود بیان و روشن کند، و کوچک ترین ابهامى براى ایشان باقى نگذارد.[4] و بتواند با اذن خداوند مردم را از تاریکی ها به سوی نور راهنمایی نماید و هدف از بعثت محقق شود.

 

پیامبر نیز اگر چه برای همه مردم مبعوث شده است، ولی لازم است به زبان قوم خود تکلم کند؛ زیرا گسترش دین باید از طریق اسباب و وسایل عادی باشد و با توجه به این که عمر پیامبر محدود است این قوم مؤمن به او هستند که رسالت او را به سوی دیگر جهانیان و نسل های آینده حمل می کنند، از این رو ابتدا خواسته جزیرة العرب را با اسلام آشنا و بدان مؤمن کند، تا از آن جا گروه های تبلیغ به سوی سایر نقاط فرستاده شود.

 

از این رو بین فرستاده شدنش برای همه مردم و فرستاده شدنش به زبان قومش هیچ تعارض و تنافی وجود ندارد.[5]

 

بنابراین، معناى آیه "وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ"، این است که خداى تعالى، مسئله ارسال رسل و دعوت دینى را بر اساس‏ معجزه و یک امر غیر عادى بنا نگذاشته، و چیزى هم از قدرت و اختیارات خود را در این باره به انبیاى خود واگذار ننموده است، بلکه ایشان را فرستاد تا به زبان عادى با مردم گفت و گو ‏کنند و مقاصد خود (وحی) را به آنان به ‏فهمانند.[6]

 



[1] (و مردم را) بر زبان و لغت عربى فصیح (هدایت کنى). شعراء، 195.

[2] سبأ ، 28، "وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ".

[3] اعراف، 158. "قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً".

[4] تفسیر آسان، ج ‏8، ص 319.

[5] سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‏، فى ظلال القرآن‏، ناشر دارالشروق‏، بیروت- قاهره ، 1412 ق‏، چاپ هفدهم، ج ‏4، ص 2087.

[6] همان.

دانشجو بازدید : 20 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)

تمامی پیامبران بزرگ الهی در دوران ماموریت خود به عنوان بخشی از رسالت خود به مردم وعده داده اند که در آخرالزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد کرد و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بی دینی و بی عدالتی را در تمام جهان ریشه کن می کند. 

سیری کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه های دیگر اقوام مختلف بشری این حقیقت را به خوبی روشن و مسلم می سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آراء عقاید و اندیشه های متضادی که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی به سر می برند. 



* ایرانیان باستان 

ایرانیان باستان معتقد بودند ˈگرزاسپهˈ قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل خوابیده و صد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح کند. 

گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند که ˈکیخسروˈ پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند. 

نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط گرداند. 

نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام کند و ژرمن را بر دنیا حاکم گرداند. 

اهالی صربستان انتظار ظهور «مارکوکرالیویچ» را داشتند. 

برهماییان از دیرزمانی بر این عقیده بودند که در آخرالزمان ˈویشنوˈ ظهور کند و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفان را خواهد کشت و تمام دنیا ˈبرهمنˈ شود و به این سعادت برسد. 

ساکنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که ˈارتورˈ روزی از جزیره 

ˈآوالونˈ ظهور کند و نژاد ˈساکسونˈ را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها شود. 

اسن ها معتقدند که پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده، دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود. 

سلت ها می گویند: پس از بروز آشوب هایی در جهان، ˈبوریان بور ویهیمˈ قیام کرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد. 

اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهایی می رسد، جنگ های جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه ˈاودینˈ با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره می شود. 

اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور ˈبوخضˈ هستند. 

اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که ˈکوتزلکوتلˈ نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد. 

چینی ها معتقدند که ˈکرشناˈ ظهور کرده، جهان را نجات می دهد. 

زرتشتیان معتقدند که ˈسوشیانسˈ (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند. 

قبایل ˈای پوورˈ معتقدند که روزی خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی بروز نکند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است. 

گروهی از مصریان که در حدود سه هزار سال پیش از میلاد، در شهر ˈممفیسˈ زندگی می کردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد و مردم را به آرامش و آسایش می رساند. 

گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخرالزمان در کنار رودخانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می کند. 

ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب های مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد. 

یونانیان می گویند: ˈکالویبرگˈ نجات دهنده بزرگ ظهور خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد. 

یهودیان معتقدند که در آخرالزمان ˈماشیعˈ (مهدی بزرگ) ظهور خواهد کرد و تا ابدالآباد در جهان حکومت می کند. او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارد در صورتی که تورات کتاب ـ مقدس یهود ـ او را صریحا از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است. 

نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و می گویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.



* موعود در آیین اسلام 

اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از ادیان آسمانی ، به مساله مهدی موعود بیش از سایر ادیان اهمیت داده و در تبیین مسایل مربوط به آن اهتمام خاصی ورزیده است. 

بر اساس جایگاه مهم مهدی موعود در اسلام است که همه مسلمانان از هر گروه و فرقه ای بر این مساله اتفاق دارند که در آخرالزمان حضرت مهدی (عج) خروج می کند و بر این مساله نیز اتفاق نظر دارند که آن حضرت از نسل حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) و نامش نام پیامبر (ص) است. 

علاوه بر آیات فراوانی که بر مساله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدی (ع) دلالت می کند، روایات شیعه و سنی در این زمینه بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است، به طوری که کسی نمی تواند درباره درستی آنها تردید به خود راه دهد. 



الف - مهدی موعود در مذهب اهل سنت 

در کتاب های اهل سنت و جماعت آن قدر روایات درباره مهدی موعود (ع) وجود دارد که عقیده به آن حضرت از ضروریات دینی مذهبی آنان به شمار آمده است. 

به عنوان مثال، درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانی و حضرت مهدی (ع)، 657 حدیث در کتاب هایی چون صحیح بخاری، سنن ابن ماجه، سنن ابن داود، سنن ترمذی، منتخب کنز العمال، مسند احمد بن حنبل، ینابیع المودة، الصواعق المحرقه و غیر آن نقل شده است. کتاب هایی که درباره حضرت مهدی (ع) نوشته اند و یا روایات مربوط به او را جمع آوری کرده اند، فزون از شمار است. 

کتاب منتخب الاثر، بیش از 60 کتاب معتبر اهل سنت را، که به این موضوع پرداخته اند نام می برد، که برخی از عالمان مشهور و بلند آوازه و نیز اکابر اهل سنت از جمله احمد بن داود، ابن ماجه، ترمذی، بخاری، مسلم، نسایی، بیهقی، ماوردی، طبرانی، سمعانی، ابن عساکر، کسایی، ابن اثیر، حاکم، ابن جوزی، شارح معتزلی، ابن صباغ مالکی، ابن مغازلی، شافعی، محب الدین طبری و شبلنجی مولفان این کتاب ها هستند. 

از این رو، برغم اینکه اهل سنت به اصل امامت ـ مانند شیعه ـ اعتقاد ندارند، ولی به خاطر زیادی روایات معتبر مربوط به ظهور حضرت مهدی (عج) و تواتر آنها، اعتقاد به ظهور مهدی نامی از نسل فاطمه (س) از اعتقادات ضروری اهل سنت به شمار آمده است و لذا انکار مهدی موعود را موجب خروج از دین می دانند. 

پرداختن به مساله مهدویت و ظهور مهدی از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) و نسل فاطمه زهرا(س)، اختصاص به محدثان اهل سنت ندارد؛ چرا که بسیاری از دانشمندان دیگر سنی مذهب نیز به دلیل اهمیت این مساله در تفکر دینی اعتقادی به آن توجه کرده و به اظهار عقیده درباره آن پرداخته اند. ابن ابی الحدید معتزلی از متکلمان مشهور سنی مذهب و محی الدین عربی عارف نامدار اسلامی از آن جمله اند. 



ب - مهدی موعود در مذهب تشیع 

اندیشه مهدویت و مساله مهدی موعود در مذهب تشیع به دو دلیل مهم از جایگاه برتر و حساسیت و جذابیت بیشتری برخوردار است یکی به دلیل اصالت مساله امامت و جایگاه اعتقادی آن، که در فرهنگ دینی اعتقادی شیعه تداوم رسالت است و دوم اینکه طرح مساله مهدویت در شیعه از صراحت، شفافیت و جامعیت بسیار بیشتری برخوردار است به طوری که همه ابعاد آن و زوایای شخصیتی حضرت مهدی (عج) و چگونگی ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام توسط آن حضرت به خوبی روشن شده و هیچ گونه ابهامی در آن وجود ندارد. 

به بیان دیگر، مساله مهدی موعود در مذهب تشیع مضاف بر آنچه در دیگر ادیان و مذاهب معمولا به ذکر کلیات بسنده کرده اند، جزییات آن را نیز بیان و تعیین مصداق کرده، مصداق آن را نیز به صورت مستدل و قابل قبولی ارایه کرده است. 

در اینجا به برخی از روایات مربوط به حضرت مهدی (ع ) اشاره می شود. پیامبر اکرم (ص) خطاب به علی (ع ) می فرماید: ˈپس از من دوازده امام خواهد آمد، اول آنها تو هستی ای علی و آخر ایشان ˈقائمˈ همان کسی که بـه لطف خدای متعال بر همه شرق و غرب جهان پیروز می شود.ˈ 

امام جواد(ع ) نیز در روایتی خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنی درباره حضرت مهدی (ع) می فرماید: ای ابوالقاسم ! قـائم ما همان مهدی است که لازم است در غیبت او انتظارش را بکشند و در هنگام ظهورش اطاعتش کنند. او سومین از فرزندان من است. 

درباره حتمی بودن ظهورش، رسول خدا (ص) می فرماید: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی کند تا مردی از اهل بیتم که نامش نام من است بیاید و زمین را پس از آن که از ستمگری و بیداد پر شده بود، از عدل و داد پر کند. 

روایات درباره حضرت مهدی (عج) بسیار است و در منابع شیعه نیز مانند اهل سنت و حتی بیشتر از آنها روایات بی شماری که به قول علامه طباطبایی تعداد آنها از سه هزار روایت بیشتر است از پیامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است. 

تمامی این اعتقادات از یک حقیقت مسلم حکایت می کند و آن اینکه این افکار و عقاید و آرا که همه آنها با مضمون های مختلف، از آینده ای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر می دهند، نشانگر این واقعیت است که همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولکن در برخی از مناطق تنها کلیاتی از نویدهای مهدی موعود و مصلح جهانی در میان ملت ها به جای مانده است. 

برگرفته از حوزه نت

فراهنگ (2)**1883**1588

دانشجو بازدید : 22 دوشنبه 13 آبان 1392 نظرات (0)
مصلح جهانى از نظر اسلام

اسلام كه آخرین و كاملترین ادیان آسمانى است به مسئله مهدى موعود اهمیت خاصى قائل است و بیشتر از ادیان و مذاهب دیگر آن را تبیین و تشریح كرده است و آیاتى كه در قرآن شریف آمده و به این موضوع تفسیر شده زیاد است كه از آن جمله آیه 105 از سوره انبیاء و آیه 9 از سوره صف و آیه 55 از سوره نور و آیه 54 از سوره مائده مى باشد.1

علاوه بر آیات، در اخبار فریقین ـ شیعه و سنى ـ روایات زیادى در این رابطه وارد شده و تا آنجا كه از تحقیق و تتبع غیر استقصایى یكى از دانشمندان حوزه علمیه قم به دست مى آید، متجاوز از 3 هزار روایت و حدیث در این مسئله و موضوعات مربوط به آن از پیغمبر اكرم و ائمه هدى(علیه السلام) نقل شده است.2

مثلا فقط درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانى و حضرت مهدى 657 حدیث از كتب عامه و اهل تسنن از قبیل: صحیح بخارى، سنن ابن ماجه، سنن ابى داود، سنن ترمذى، منتخب كنزالعمال، مسند احمد، ینابیع المودة، الصواعق المحرقه و... نقل شده است.3

البته كتاب هایى كه درباره این موضوع بحث و روایات آن را نقل كرده اند، بسیار است مثلا در كتاب منتخب الاثر متجاوز از 60 كتاب معتبر اهل تسنن و در حدود 100 كتاب از كتاب هاى معتبر خاصه نام برده شده4 كه از اكابر علماى اهل سنت و ائمه آنان به عنوان نمونه مى توان افراد زیر را نام برد:

احمد ابن داود، ابن ماجه، ترمذى، بخارى، مسلم، نسائى، بیهقى، ماوردى، طبرانى، سمعانى، رویانى، ابن قتیبه، ابن معرى، ابن عساكر، كسائى، ابن اثیر، حاكم، ابن جوزى، شارح معتزلى، ابن صباغ مالكى، ابن مغازلى، شافعى، محب الدین طبرى، شبلنجى و...
 
-----------------------------------------------------------------------------------------
1. براى اطلاع از كیفیت استدلال به این آیات به تفاسیر شیعه و بحار الانوار ج 13 (ترجمه فارسى فصل 5 از ص 48 ـ 34) و راجع به آیه 54 سوره مائده و مختصرى از اخبار وارده درباره اوضاع آخرالزمان به تفسیر بزرگ المیزان تألیف استاد بزرگوار علامه طباطبائى، ج 5، ص 428 به بعد مراجعه شود.
2. آیت الله شیخ لطف الله صافى گلپایگانى در كتاب: منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر و مجله ماهانه مكتب اسلام، ط قم، سال اول، شماره 3 به این امر پرداخته اند و البته با توجه به اصول و قواعد علم حدیث، هرگز نمى توان در صحت آنها تردید كرد.
3. منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر، چاپ قم، فصل 2، ص 141 به بعد.

 

4. رجوع شود به مقدمه منتخب الاثر و كتاب بشارات عهدین، ص 292.
دانشجو بازدید : 18 دوشنبه 13 آبان 1392 نظرات (0)

گرچه اسلام در عصر رسول اکرم (ص) بر تمام عالم گسترش پیدا نکرد، ولی :
اولاً: خبر اسلام ودعوت آن به گوش غالب بلاد اسلامی رسید وشخص رسول اکرم (ص) مردم عالم را به اسلام دعوت نمود.
ثانیاً : خود قرآن وشخص پیامبر اکرم (ص) خبر از تحقق اسلام در سطح گسترده ودر تمام روی زمین داده است، نه اینکه مسلمانان بعد از یأس از فراگیری اسلام به این عقیده روی آورده باشند.
دکتر عبدالجبار شراره می‏گوید: “آنچه جای تعجب است اینکه برخی از مدعیان علم ومعرفت از قدیم الایام ودر این زمان درصدد ایجاد تشکیک در جامعه اسلامی برآمده وموجبات تشویش افکار جامعه را فراهم کرده‏اند، واین تنها به جهت قصور فهم آنان از درک اسرار این عقیده (مهدویت) ومقاصد عالی آن است، ویا اینکه اسباب واغراض دیگری دارند که ما از آن آگاهی نداریم. از جمله این افراد، مستشرقین وشاگردان آنانند از قبیل: “جولد زیهر”، “فلهاوزن”، “فان فلوتن”، “مک‏دونالد”، “برنارد لویس”، “مونتگری”، “وات وماسینیون” ودیگران از کسانی که از افکار مستشرقین پیروی کرده‏اند، با وجود آنکه ادعای مسلمان بودن دارند و خوشبختانه هیچ گونه دلیل بر مدعای خود ندارند، بلکه دلیل بر خلاف مدعای آنان دلالت دارد. ونیز برهان آشکار وقطعی بر صحت عقیده مهدویت قائم است، زیرا به طور متواتر ثابت شده که در آخرالزمان، مهدی (ع) ظهور خواهد کرد، همان گونه که جماعتی از اهل سنّت از قبیل برزنجی وشوکانی ودیگران بر تواتر آن تأکید دارند…”.

عقیده به مهدویت از عقایدی است که مسلمانان با اختلافات مذهبی که دارند بر آن اتفاق دارند، وهرگز به مذهب خاصی اختصاص ندارد، زیرا جمیع شیعه امامیه، زیدیه، مالکی‏ها، حنفی‏ها، شافعی‏ها، حنبلی‏ها ووهابیان بر این مسأله اتفاق نظر دارند که شخصی از عترت پیامبر اکرم (ص) قیام کرده وزمین را پر از عدل وداد خواهد کرد، آن گونه که پر از ظلم وجور شده باشد.

الف. از علمای شیعه

شهید صدر؛ می‏فرماید: “به راستی اعتقاد به حضرت مهدی (ع) به عنوان پیشوای منتظر برای تغییر جهان به جهانی بهتر، در احادیث پیامبر (ص) به طور عموم و در روایات اهل بیت: به طور خصوص آمده است وبه حدی به این مسئله تأکید شده که جای هیچ شکی را برای انسان باقی نمی‏گذارد…”.

شیخ محمد رضا مظفر می‏فرماید: ” مسئله بشارت به ظهور مهدی (ع) از اولاد فاطمه (س) در آخرالزمان واینکه زمین را از عدل وداد پر می‏کند بعد از آنکه از ظلم وجور پر شده باشد، از مسائلی است که به طور متواتر از پیامبر (ص) رسیده است ومسلمانان در کتاب‏های روایی خود آنها را نقل کرده اند”.

ب. از علمای اهل سنّت

ناصر الدین البانی می‏گوید: “اما مسئله مهدی، باید دانسته شود که درباره خروج او احادیث صحیح بسیاری وارد شده است…”.

شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد می‏گوید: “همانا کثرت احادیث مهدی (ع) وتعدد طرق آنها واثبات آنها در کتاب‏های اهل سنّت به حدی است که بسیار دشوار به نظر می‏رسد که بتوانیم بگوییم حقیقتی ندارند، مگر اینکه کسی جاهل بوده یا اهل جدل باشد، یا دقت در سندهای آنها نکرده باشد وبر کلام بزرگان اهل علم واقف نباشد…”.

شیخ عبدالعزیز بن عبداللَّه بن باز می‏گوید: “پس امر مهدی (ع) معلوم واحادیث در آن مستفیض بلکه متواتر وتقویت کننده یکدیگرند، وجماعتی از اهل علم ادعای تواتر آنها را نموده‏اند…”.

احمد امین مصری با آنکه منکر اصل مهدویت است، ولی این عقیده را از عقاید مسلّم اهل سنّت می‏شمارد که به آن ایمان دارند.

پی نوشت ها:
بحث حول المهدی، ص ۱۷/۱۶
حول المهدی (ع)، البانی، مجله التمدن الاسلامی، سال ۱۳۷۱ه
عقیدة اهل السنة والأثر فی المهدی المنتظر، مجله جامعة اسلامیة، شماره۳
عقائد الامامیه، ص ۷۷
بحث حول المهدی، ص ۱۰۴/۱۰۳٫
المهدی و المهدویة، ص ۱۱۰

منبع: ظهور12

درباره ما
Profile Pic
مربوط به درس اندیشه اسلامی1،استاد احمد قیوم زاده نوسنده علی نوری دانشگاه امام علی(ع)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 769